بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب،بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
بفرمایید هر چیزی همان باشد که میخواهد
همان،یعنی نه مانند من و مانند های من
بفرمایید تا این بی چراتر کار عالم،عشق
رها باشد از این چون و چرا و چند های ما
سر مویی اگر با عاشقان داری سر یاری
بیفشان زلف و مشکن حلقه ی پیوندهای ما
به بالایت قسم،سرو و صنوبر با تو می بالند
بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما
شب و روز از تو می گوییم و می گویند،کاری کن
که می بینم بگیرد جای می گویندهای ما
نمی دانم کجایی یا که ای، آنقدر می دانم
که می آیی که بگشایی گره از بندهای ما
بفرمایید فردا زودتر فردا شود،امروز
همین حالا بیاید وعده ی آینده های ما